بهشت و جهنم






قلعه ي خون آشام

محلي براي خوش گذراني و تفريح خون آشامان دنيا......

یک مرد روحانی، روزی با خداوند مکالمه‌ای داشت:
 
خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟
خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!

 

افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می‌آمدند. آنها در دست خود قاشق‌هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته‌ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می‌توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته‌ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی‌توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند…

مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: تو جهنم را دیدی!
آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!
افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق‌های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می‌گفتند و می‌خندیدند. مرد روحانی گفت: نمی‌فهمم!
خداوند جواب داد: ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می‌بینی؟ اینها یاد گرفته‌اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم‌های طمع کار تنها به خودشان فکر می‌کنند!

 

 
((تخمین زده شده که 93% از مردم این متن را برای دیگران ارسال نخواهند کرد. ولی اگر شما جزء آن 7% باقی مانده می باشید، این پیام را با تیتر 7% ارسال کنید..

من جزء آن 7% بودم! و به یاد داشته باشید، من همیشه حاضرم تا قاشق غذای خود را با شما تقسیم کنم))
 
 
منبع: يه سايت الان آدرس ندارم


نظرات شما عزیزان:

pj
ساعت1:16---12 تير 1393
ی لحظه آن شو . نتم قاطی کرد صفحه چتو بستم

GOLD VAMPIRE: باشه


...
ساعت13:06---11 تير 1393
خیییییییییلیی بد

a.angel
ساعت14:36---4 تير 1393
عالی بود!!!! من ارسال میکنم :-)
VAMPIRE GIRL : خواهش :)


masoudteta
ساعت6:40---25 خرداد 1393


VAMPIRES QUEEN:چشمک



(✿◠‿◠)ⓚⓛⓜⓘⓐ (◡‿◡✿)
ساعت15:18---24 خرداد 1393
چه باحال حال ندارم تایپ کنم ولی میکنم چه کنم
VAMPIRES QUEEN: كار خوبي ميكني :)))


Majid
ساعت4:07---24 خرداد 1393
اینو ک میدونم نویسندش شما نیستید

من گفتم حکایت جالب و اموزنده ای بود یعنی شما از جایی خوندید و اینجا حکایتش کردید یعنی بازگوییش کردید


Majid
ساعت3:49---24 خرداد 1393
خیلے حکایت جالب و آموزنده اے بود
آفرین
VAMPIRES QUEEN: من ننوشتمش


hadis
ساعت23:42---23 خرداد 1393
خیلی هم عالی.تنکس
خواخش :))))))


007
ساعت18:35---23 خرداد 1393
سلام .
سلام


pj
ساعت18:34---23 خرداد 1393

خیلی باحال بود . مرسی .
خواهشخنده



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسبها:
نوشته شده در جمعه 23 خرداد 1393برچسب:,ساعت 23:11 توسط GOLD VAMPIRE|



      قالب ساز آنلاین